فرزانگان امیدوار علیرضااحسانی نیا آخرین مطالب
جمعه 102 اسفند 11 :: 4:11 صبح :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
جمعه 102 اسفند 11 :: 4:8 صبح :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
سه شنبه 102 اسفند 1 :: 7:50 عصر :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
هم اصلاحطلبان، هم اصولگرایان و هم اعتدالیها بازیهای چندگانهای را برای شیوه ورودشان به انتخابات ترسیم کردهاند زیرا آنها به دلیل تعدد طیفی موجود در خودشان عملا نمیتوانند یک مسیر مشخص را در عرصه انتخابات در پیش بگیرند. به گزارش فرزانکان امیدوار به نقل از نامهنیوز: اصلاحطلبان، اصولگرایان و اعتدالیها سه ضلع اصلی انتخابات این دوره را تشکیل میدهند اما تحلیل کنشگری این گروههای سیاسی در در سال1402 به سادگی گذشته نیست؛ به این معنی که اگر مثلا در میانه دهه هفتاد که به تدریج عنوان راستگراها و چپگراها به اصولگرایان و اصلاحطلبان تغییر یافت، میشد گفت که دو جبهه سیاسی با هم رقابت میکنند و مختصاتی کلی از این دو جبهه را میشد ارائه داد اما حالا گرچه فقط یک اعتدالیها که به نوعی اصولگرایانِ نزدیک به اصلاحطلباناند به عرصه سیاسی اضافه شدهاند اما طیفبندیهای گسترده در داخل همین جبهههای سیاسی نشان میدهد که وضعیت بسیار متفاوت از یکی-دو دهه پیش است. اکنون دیگر با یک جبهه اصلاحات واحد مواجه نیستیم که سید محمد خاتمی حرف اول و آخر را بزند. وضعیت کنونی اصلاحطلبان به این شکل است که یک طیف از آنها به طور کلی خواهان عدم مشارکت در انتخابات است. برخی مواضع این طیف را نزدیک به اپوزیسیون میدانند و میگویند نتیجه عملی آنچه اینها میخواهند همانی است که اپوزیسیون سالهاست دنبالش است. طیف دیگر اما به شدت خواهان مشارکت همهجانبه در انتخابات است. این طیف میگوید ترک انتخابات به معنی بیاثر شدن سیاسی اصلاحطلبان است. همه این اختلافنظرها اما فقط معطوف به انتخابات نیست و شاید انتخابات این دوره مجلس باعث نمایانشدن هرچه بیشتر تضاد گفتمانی دو طیف راست و چپ اصلاحات دارد. به نظر میرسد راستها اصلاحات را در گرو حضور مستمر در عالم سیاست رسمی میدانند و چپها میخواهند قدری حتی از حاکمیت فاصله بگیرند؛ تضادی که در مبانی گفتمانی ریشه دارد. اصولگرایان گرچه در مبانی با یکدیگر اختلاف ندارند اما آنها را هم دیگر نمیشود یکپارچه در نظر گرفت. اصولگرایان بیشر در مصادیق با هم دچار اختلافاند و برخلاف انتظارها هنوز نتوانستهاند به وحدت انتخاباتی برسند. آنچه باعث ایجاد فاصله میان طیفهای اصولگرایی میشود، آن است که برخی طیفهای این جبهه سیاسی همواره در پی سهمخواهیاند؛ موضوعی که حالا دیگر مورد پذیرش همه طیفها فقط برای وحدت انتخاباتی نمیشود. اعتدالیها هم که به نوعی در نتیجه نزدیکشدن برخی اصولگرایان به اصلاحطلبان شکل گرفتهاند. اعتدالیها که بیشتر نزدیکاند به حسن روحانی، رئیسجمهور سابق، سعی میکنند در پیوند با اصلاحطلبان مشارکتخواه پایگاه سیاسی خود را حفظ کنند. با همه این اوصاف به نظر میرسد اصلاحطلبان و اصولگرایان و حتی اعتدالیها در انتخابات پیش رو هم با یکدیگر رقابت خواهند کرد و هم با خود و حتی با گفتمانهای خود.
موضوع مطلب : علیرضااحسانی نیا, انتخابات 1402, اصلاحطلبی, اصولگرایی سه شنبه 102 اسفند 1 :: 7:48 عصر :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
فعال سیاسی اصولگرا گفت: انتصاب این لیست به اصلاح طلبان یا گرفتن نمایندگی از طرف آنها آرزوی علی مطهری است. به گزارش فرزانکان امیدوار به نقل از نامه نیوز: علی مطهری رسما ارائه فهرست انتخاباتی تحت عنوان صدای ملت را اعلام کرد و گفت «در لیست ما اصلاحطلبان و اصولگرایان و حزب خاصی نیست اما از گروهای اصلاح طلب معتدل و اصولگرای معتدل این لیست را حمایت می کنند». حال سئوال این است که آیا فهرست علی مطهری می تواند معادلات انتخابات مجلس را دستخوش تغییر کند. مهدی عرب صادق در گفتگو با خبرنگار نامه نیوز درباره فهرست انتخاباتی علی مطهری گفت: لیست علی مطهری در واقع دعوا با پدرخواندههای سیاسی است. البته انتصاب این لیست به اصلاح طلبان یا گرفتن نمایندگی از طرف آنها آرزوی علی مطهری است اما سئوال اصلی آن است الان ملت صدایی دارد که این لیست بخواهد صدای ملت باشد. وی با اشاره به موضع رسمی جریان اصلاحات درباره عدم ارائه فهرست انتخاباتی در تهران افزود: اگر لیست علی مطهری منتصب به اصلاحات شود، تیر خلاصی به اصلاح طلبان خواهد بود. وقتی اصلاح طلبان در تهران هیچ اقدام تشکیلاتی برای انتخابات 11 اسفند انجام ندادند اما یک لیست بی برنامه و سراسیمه بخواهد آنها را در این عرصه نمایندگی کند؛ نتیجه اش این است که ضعف بنیه اجتماعی اصلاح طلبان را رو می کند. این فعال سیاسی با بیان اینکه هم اکنون در رأس جبهه اصلاحات اختلاف نظر وجود دارد و بدنه اجتماعی وزنداری نیز پشت آنها مشاهده نمی شود، اظهار کرد: حالا در چنین وضعیتی اگر یک فهرست ضرب الاجلی به نیابت از آنها وارد صحنه شود و شکست بخورد، این باعث می شود که ناکارآمدی اصولگراها وجاهت پیدا کند. این استاد دانشگاه لیست مطهری را فریب اصولگراها به اصلاح طلبان خواند و ادامه داد: لیست صدای ملت یک حرکت تاکتیکی هدایت شده توسط اصولگراهاست. اساسا رابطه آقای مطهری با اصلاح طلبی چیست؟ او هیچ رابطه ای با جریان اصلاحات ندارد جز آنکه در مجلس دهم در فهرست ائتلاف امید قرار گرفت.
موضوع مطلب : علیرضااحسانی نیا, علی مطهری یکشنبه 102 بهمن 29 :: 7:39 عصر :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
آنها برای "ترور کارآمدی" حاضرند با هر فرد و جریانی که در مقابل منویات نظام قرار داشته باشد، ائتلاف کنند. "سعدالله زارعی" معتقد است باید لزوماً نفوذی اتفاق افتاده باشد. به گزارش فرزانکان امیدوار به نقل از مشرق _ دکتر سعدالله زارعی، کارشناس مسائل سیاسی و استراتژیک، طی یادداشتی که مشرق آنرا منتشر کرده است در اشاره به انتخابات پیش رو نوشت: خط آشوب در شرایط فعلی در دو شکل قابل تصور است؛ یکی آشوبناک کردن صحنه به شکلی که رأی دادن برای مخاطب بیفایده دیده شود و دیگری ایجاد بدبینی نسبت به جریانات و یا شخصیتهایی که در نظر مردم کارآمده دیده میشوند. او سپس درباره "بدبینسازی نسبت به کارآمدان" تصریح میکند: "یک جنبه دیگر از آشوبناک کردن صحنه، سلب اعتماد از افراد و یا نهادهایی است که مردم آنان را کارآمد دانسته و به آنان امید بستهاند. میدان جنگ را در نظر بگیریم، یکی از مهمترین راهبردهای دشمن، فاقد توانایی و صلاحیت نشان دادن فرماندهان میدان طرف مقابل است. اگر دشمن بتواند باور نیروهای نظامی نسبت به فرمانده خود را متزلزل کند، با هزینه بسیار کم میتواند صحنه را به نفع خود رقم بزند. در صحنه سیاسی هم همینطور است. در جامعه افرادی شناخته شده وجود دارند که مردم آنان را تجربه کرده و به تواناییها و صلاحیتهای آنان در بهبود شرایط کشور باور دارند. وقتی این افراد وارد صحنه انتخابات میشوند، مردم با اعتماد به توانمندیها و صلاحیتهای این افراد، به کسان کمتر شناخته شده قرار گرفته در یک لیست هم رأی میدهند و خیالشان آسوده است که «این مجموعه» میتواند در بهبود شرایط آنان تأثیر قابل توجهی داشته باشد. حالا اگر دشمن بخواهد این نقطه قوت را از کشور بگیرد، باید چه کار کند؟ غیر از اینکه افراد شاخص خدوم که به لحاظ دهها سال ایفای درست مسئولیتهای مختلف، مورد اعتماد مردم بودهاند را زیر فشار تبلیغاتی گرفته و بدنام نمایند راه دیگری وجود دارد؟ "
این کارشناس مسائل سیاسی در توضیح فرایند ملکوککردن حیثیت افراد کارآمد و باهنران میافزاید: اگر دشمن بتواند تودههای مردم را در خصوص چهرههای شناخته شده به تردید بکشاند، به طریق اولی جایی برای اعتماد مردم به افراد کمتر شناخته شده و جوان باقی نمیماند. بنابراین حاصل چنین وضعیتی رویگردانی مردم از یک فرد یا یک لیست نیست، رویگردانی از اصل شرکت در انتخابات است. این نتیجه قطعی و طبیعی آشوبناک کردن صحنه با انگ زدن به شخصیتهای مؤثر است. آیا بارها تجربه نکردهایم که در آستانه هر انتخابات، دایره اتهامپراکنی، پروندهسازی و افشاگری علیه چهرههای مؤثر در انتخابات فزونی میگیرد و رسانههای مختلف خارجی و داخلی به تنور این شرارهپراکنیها تبدیل میشوند و به همدیگر پاس گل میدهند؟ زارعی با بیان اینکه آن رقابت سیاسی که خروجی آن کاهش مشارکت باشد، بازی در زمین نظام نیست تصریح میکند: در اینجا ممکن است بگوییم افرادی هستند که به دلیل فقدان بصیرت سیاسی و علایق شخصی، دچار انحراف و افراط شده و کارکردی مشارکتستیز پیدا میکنند و حد مسئله همین است. اما وقتی این آشوبناک کردن صحنه انتخابات در آستانه برگزاری، از سوی افرادی دنبال میشود که چهرههایی شناخته شدهاند و در صحنههای سیاسی مختلف حضور داشتهاند، صورت میگیرد، موضوع متفاوت میشود. اینجا باید لزوماً نفوذی اتفاق افتاده باشد. او در تشریح این نفوذیها مینویسد: "بدون استثنا به افرادی میرسیم که علیرغم ظاهر فریبنده، هیچ اعتقادی به گفتمان مذهبی انقلابی ندارند، دریدهگو و در بیان نظر راجع به افراد بیپروا هستند، از نظر مالی بهشدت آلودهاند و سر در دهها آخور و رانت دارند، با هر فرد و جریانی که در مقابل منویات نظام - در اینجا افزایش مشارکت - قرار داشته باشد، ائتلاف میکنند، نسبت به روحانیت و نهادهای انقلابی اعتقادی ندارند، هر چند با تدلیس در طول سالها از منابع آنها به صورت مالی یا معنوی ارتزاق کردهاند. این نیروهای «پروژهبگیر» در آستانه هر تحول بزرگ جامعه انقلابی ایران، به پروژههای دشمنان خارجی وصل میشوند و به خط تخریب میپیوندند. باید از اینها برحذر بود و برحذر داشت."[1]
*نوشته و اشارتهای آقای زارعی مصادیق محرزی دارد که ما قضاوت درباره آنها را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم. سمت و سوی این مصادیق را البته به راحتی میتوان دید یا جستجو کرد. آنجا که اینان لوله تفنگهای خود را به سمت کارآمدان و رجال معدود صاحب کارنامه گرفتهاند. در گفتمان برخی از این ظاهرالصلاحهای مدعی ارتباط با غیب و بصیرت که به قول آقای زارعی پروژهبگیر هستند و ظاهرالصلاح و بیپروا و دریدهگو نسبت مقامات کشور؛ هرکجا کارآمدی باشد باید به آن حمله کرد. خواه قاسم سلیمانی، خواه آملی لاریجانی و خواه محمدباقر قالیباف! رجال بدکارنامه و ایضا سخنرانان پر اشتباهی که سالهاست بر گرده عقاید مذهبی مردم نشستهاند و به بهانه همین عقاید از مردم و نهادهای انقلابی پول میگیرند و همکاری برخیشان با پروژه منافقین در هک اطلاعات مالی مجلس دوازدهم نشان داد همانطور که دکتر زارعی میگوید، حاضرند با هر فرد و جریانی که در مقابل منویات نظام قرار داشته باشد، ائتلاف کنند. بماند که آلتدستی آنها برای منافقین در "ترور کارآمدی" است. جالب است که برخی از اینان در سمت ناکارآمدی و شهوات حتی حاضرند کسی مثل "تتلو" را بر صدر بنشانند اما به فضای کارآمدی و خدمت به مردم که میرسد عبوس میشوند و فقط به دنبال ایرادات جزئی و اطلاعات مخدوش میگردند. جامعه و دستگاه امنیتی باید بداند که خطر این "تروریستهای کارآمدی" بیش از خطر کاهش مشارکت است. چه اینکه مجلس آینده بالاخره با هر میزان مشارکتی تشکیل خواهد شد. اما رأی نیاوردن رجال کارآمد و قهر مردم با کارآمدانی که معصوم نیستند اما خطاهای درشتی هم ندارند؛ اثرات سوئی بر معیشت و اقتصاد و زندگی مردم خواهد گذاشت. و این معجزه نفوذ است! جامعه نباید به سمت مصاف با عقل حرکت کند و خواص و دستگاههای امنیتی وظایف سترگی در این زمینه دارند.
موضوع مطلب : فرزانگان امیدوار, علیرضااحسانی نیا, زارعی, کارآمدان, اصلاحات, اصلاح طلبان یکشنبه 102 بهمن 29 :: 6:0 عصر :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
امیر حسین شریفیان، مدیر و مالک کمپانی جنجالی کوروش که این روزها حسابی خبرش داغ شده، در نخستین اظهارات از زمان فرار از کشور شمار چهرههای معروف تبلیغ کننده برای این کمپانی را بالغ بر 500 نفر اعلام کرد. به گزارش فرزانکان امیدوار به نقل از نامه نیوز :سایت عصر ایران ویدیویی از نخستین مصاحبه مالک کوروش کمپانی منتشر کرده که شخص شریفیان آن را پس از فرار از ایران و انتشار خبر دستگیری پدرش به عنوان همدست خود منتشر کرده است. او در بخشی از این مصاحبه رقم بدهکاری این کمپانی به مردم را حدود 130 الی 150 میلیارد تومان برآورد کرد. شریفیان همچنین مدعی شد که اموال داخل این کمپانی توسط مردم ربوده شده و کارمندان این شرکت تا روز ورود مردم به این ساختمان در محل کارشان حضور داشتهاند و حتی از سوی مالباختگان تهدید شدهاند! وی همچنین در جای دیگری هرنوع همکاری پدرش را رد کرده و از توقیف اموال و املاک خود گفته است. شریفیان در ادامه مصاحبه ضمن دفاع از بازیگران و چهرههای معروفی که مبلغ این کمپانی بودند تلاش کرد با پیش کشیدن موضوعات دیگر این پرونده را به حاشیه ببرد. وی مبلغ پرداختی به سلبریتیها که تعدادشان را 500 تن برآورد کرد، 1 الی 20 میلیون تومان اعلام کرد؛ ادعایی که توسط مصاحبه کننده مورد تردید قرار گرفت. مالک کوروش کمپانی در جایی از این مصاحبه در پاسخ به این سوال که چه راه حل پیشنهادی برای رسیدن مردم به پولشان دارد، بار دیگر موضوع توقیف اموالش را پیش کشید و حتی مدعی شد که حاضر است به شرط عدم بازداشت با پای خود به ایران بازگردد و جوابگوی مردم باشد!
موضوع مطلب : علیرضااحسانی نیا, کوروش کمپانی, موبایل, تلفن همراه, شرییفیان یکشنبه 102 بهمن 29 :: 12:0 صبح :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز میگوید: شرایط مجلس خبرگان را باید خود اعضا بیان کنند، اگر بگویند که این تعداد فقیه، این تعداد مدیر ، این تعداد حقوقدان، این تعداد نظامی برجسته در مجلس خبرگان حضور داشته باشند که میخواهند شئون نظامی رهبری را همراهی، همکاری و به رهبری کمک کنند، ظاهراً منع قانونی ندارد. به گزارش فرزانکان امیدوار به نقل از نامه نیوز:نام «مصطفی پورمحمدی» در اولین دور از اعلام صلاحیت های مجلس خبرگان رهبری در لیست ردصلاحیت ها بود، اتفاقی که برای او در پنجمین دوره این انتخابات نیز رخ داده بود، اما در نهایت در اعلام لیست نهایی تایید صلاحیت شدگان، پورمحمدی نیز مجوز ورود به انتخابات را گرفت تا در لیست جامعه روحانیت مبارز وارد این انتخابات شود. او در روزی که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت لیست مشترک خود در تهران را منتشر کردند، مهمان «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین بود تا هم پاسخگوی سوالاتی درباره حضورش در انتخابات مجلس خبرگان، ردصلاحیتش و ...باشد هم به سبب ماموریتش در شورای وحدت، به تحلیل تحولات در اردوگاه های انتخاباتی و برنامه ریزی ها برای انتخابات مجلس روایت کند. پورمحمدی نقد صریحی به قانون فعلی انتخابات مجلس خبرگان دارد و تاکید دارد اگر به این مجلس راه یابد و فضای همراهی با او وجود داشته باشد برای اصلاح این قانون تلاش خواهد کرد. با او گریزی نیز به ردصلاحیت چهره هایی چون روحانی و علوی نیز زدیم و پاسخ پورمحمدی این بود که ؛«رد و تایید صلاحیت ها باید پذیرش اجتماعی یا پذیرش خود فرد را به همراه داشته باشد، اگر واقعاً دلایل رد درست و کافی است از خود فرد خواسته شود و او را قانع کنند که نباید ادامه دهد و خودش انصراف دهد که این معنای بهتری پیدا میکند اما اگر او مقاومت کرد به نحوی اعلام شود که جامعه قانع شود در غیر این صورت تبعاتش، تبعاتی است که جامعه را درگیر سؤال، ابهام و تردیدهایی میکنند که در بسیاری از موارد ضرر آن بسیار بیشتر است.» بخش اول از گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی، دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز در «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین با محوریت انتخابات مجلس پیش روی شماست. بخش دوم این گفتگو درباره انتخابات مجلس، اختلافات در اردوگاه اصولگرایی، لیست های انتخاباتی و ...روز سه شنبه منتشر خواهد شد. ******** *آقای پورمحمدی! چه شد که تصمیم به کاندیداتوری در انتخابات مجلس خبرگان گرفتید؟ حضور در فضا و فعالیت سیاسی و در جایگاههای تصمیمگیری موثر، برای همه یک وظیفه است. به این معنی که، هر کسی که استطاعت و توانایی دارد که برای خودش، مردمش و آیندگان، شرایط خوبی را رقم بزند، کمک کند و ارتقا ببخشد، لذا این یک وظیفه همگانی است. درنتیجه باید از کسانی که نیامدند، سوال کنید چرا نیامدند چراکه هر کسی شرایط و امکاناتی برای حضور دارد، احساس مسئولیت میکند و در خودش توانایی احساس میکند، این یک وظیفه است که در انتخابات داوطلب شود. * شما در سالهای گذشته همیشه مرد پشت صحنه فعالیتهای سیاسی بودید اما این بار حضور شما در قامت کاندیدای مجلس خبرگان به این معنی است که دیگر از پشت صحنه فعالیتهای سیاسی به روی صحنه آمدید؟ خیر، من خیلی وقت است که... شرایط مجلس خبرگان را باید خود اعضا بیان کنند، اگر بگویند که این تعداد فقیه، این تعداد مدیر ، این تعداد حقوقدان، این تعداد نظامی برجسته در مجلس خبرگان حضور داشته باشند که میخواهند شئون نظامی رهبری را همراهی، همکاری و به رهبری کمک کنند، ظاهراً منع قانونی ندارد بلکه میشود گفت دلالت ضمنی هم دارد. *منظورم این است که کاندیدا نبودید. رسماً کاندیدا نشدم. البته من دوره قبل برای انتخابات مجلس خبرگان شرکت کردم، تایید نشدم و دوباره شرکت کردم. بنابراین در انتخابات مجلس خبرگان حضور پیدا کردم و حتی یک مرحله هم برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری همه کارهایم را انجام دادم اما در آخرین لحظات ثبتنام نکردم زیرا یک محاسبهای کردم و دلایلی داشتم که شرکت نکردم والّا پیشتر هم در این عرصهها پا گذاشتهام. کاندیداهای مستقل انتخابات خبرگان، تغییر زیادی در انتخابات ایجاد نخواهند کرد *در حال حاضر دستکم دو لیست برای انتخابات خبرگان وجود دارد یکی از طرف جامعه روحانیت مبارز و دیگری از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. بعضی از افراد هم احتمالاً به صورت مستقل وارد شدهاند که امکان دارد در هیچ یک از این دو لیست نباشند؛ پیشبینی شما از ترکیب آینده مجلس خبرگان چیست؟ تقریباً اکثر افرادی که ما در جامعه روحانیت معرفی کردیم با افرادی که جامعه مدرسین معرفی کرده مشترک هستند. فکر میکنم در کل کشور بیش از 80 درصد نقطه اشتراک داریم و در تهران هم 11 نفر تا الان مشترک هستند. البته همانطور که اشاره کردید مستقلین هم درانتخابات خواهند بود اما تلقی من این است که حضور آنها تغییر زیادی در انتخابات نخواهد کرد به علت اینکه مجلس خبرگان کاندیدای زیادی ندارد، این رقابت در یک محدوده جمع و جور اتفاق میافتد و عملاً بخش زیادی از نمایندگان سابق رأی خواهند آورد و شاید یک تعدادی جدید باشند. وقتی برای هر کرسی خبرگان یک و نیم نامزد وجود دارد،قدرت انتخاب را می گیرد * اشاره کردید که تعداد کاندیداهای انتخابات مجلس خبرگان زیاد نیست، در هفتههای اخیر این انتقاد مطرح بوده و در دورههای گذشته هم مطرح بوده که چرا تعداد کاندیداهای مجلس خبرگان مثل مجلس مثلاً دو، سه، چهار یا پنج برابر ظرفیت نیست؟ با توجه به اینکه در نظام جمهوری اسلامی سیستم حوزوی ما یک سیستم فعال و پرکار است و تعداد زیادی مجتهد هم خروجی این سیستم مدارس علمی است، به نظر شما جای تأمل نیست که چرا تعداد افرادی که میتوانند در قامت نامزد مجلس خبرگان حضور پیدا کنند باید اینقدر کم باشد؟ اشکال در مورد تعداد پایین داوطلبین برای حضور در مجلس خبرگان وارد است. وقتی میگوییم در انتخابات، باید شرایط انتخاب و امکان گزینش فراهم باشد، یعنی همین. در حال حاضر 88 کرسی مجلس خبرگان و 144 نامزد داریم، یعنی برای هر صندلی، یک و نیم نامزد وجود دارد و این قدرت انتخاب را میگیرد. این تعداد یعنی به طور طبیعی دو سوم این افراد رأی دارند و هستند. این شرایط انتخاب را بسیار کممعنی میکند. البته بحثهایی وجود دارد برای نمونه بعضیها میگویند یک مجلس اعاظم است و خیلی جای رقابت نیست از اینرو خیلیها حاضر نیستند در این رقابت اصلاً بیایند. همچنین برخی میگویند در شأن ما نیست که برویم، با همدیگر بگو و مگو کنیم، عکس بگیریم، ستاد انتخاباتی، رقابت و غیره راه بیندازیم، ما اهلش نیستیم. طبعاً یک عده دیگری هم میگویند اصلاً ما نباید این فضا را ایجاد کنیم و مصلحت ما نیست. کمبود افراد شایسته برای حضور در انتخابات خبرگان نداریم اما... نظر برخی دیگر این است که بالاخره این انتخابات است، خودمان گفتیم انتخابات، بنابراین باید قوانین و شرایط انتخابات را فراهم کنیم. پس اگر انتخابات و این سازوکار گسترده را داریم، پس شرایطش را هم فراهم کنیم و این شرایط، شرایط مناسبی نیست. طبق این منطق، اشکال وارد است. نکته دیگر اینکه افراد شایسته هم هستند کمااینکه تعداد زیادی هم از نظر شرایط علمی، اخلاقی، درک سیاسی و هم صلاحیتهای مختلف، واجد شرایط هستند، بنابراین از این جهت کمبود نداریم. برای حضور افراد در انتخابات یک موضوع این است که باید تشویق کنیم، به این ترتیب که از قبل سازوکاری را تمهید کنیم که امکان حضور این افراد فراهم شود، البته نوع گزینش هم باید به نحوی باشد که قدرت جذب بیشتری داشته باشد. نکته دیگر این است که خودم با برخی از فقهای شورای نگهبان صحبت کردم، آنها هم همین اشکال را قبول داشتند و حرفشان این است که این در اختیار خود مجلس خبرگان است. به این معنی که خود مجلس خبرگان باید درباره قانون انتخابات و شرایط خبرگان تصمیم بگیرد و کس دیگری حق دخالت و حتی حق تفسیر قانونش را هم ندارد. یعنی برعکس مواد دیگر قانون اساسی که به عهده شورای نگهبان است، این ماده مربوط به مجلس خبرگان است. برخی میگویند هیجان انتخاباتی خلاف شأن مجلس خبرگان است در مجموع در مورد انتخابات مجلس خبرگان دو نظر وجود دارد، یکی اینکه مجلس خبرگان مجلس افراد معمّر، شاخص و وزین است و خیلی جای رقابتها، کشمکشها و آن تبلیغات و هیجان انتخاباتی نیست و خلاف شئونات این مجلس است. از طرف دیگر بسیاری آمادگی و علاقه ندارند در این فضا وارد شوند. همچنین برخی هم میگویند اصلاً ما نباید فضایی ایجاد کنیم که چنین محیطی ایجاد شود. از این جهت نباید تعداد زیادی به میدان این انتخابات بیایند تا رقابتهای آنچنانی بخواهد شکل بگیرد. البته عدهای هم میگویند این انتخابات است و باید بگوییم مسمّایی از انتخابات محقق شده است. من جزء معتقدین به این قسم دوم هستم به این معنی که ما وقتی میگوییم انتخابات و از طرفی افراد واجد شرایط هم داریم، باید فضایی را آماده کنیم که امکان انتخاب گزینش برای مردم وجود داشته باشد و اینکه «ما انتخاب میکنیم» برای مردم معنی بدهد و بگویند بین آقای الف و ب و جیم و دال، آن کسی که فکر میکنیم بهتر است را انتخاب میکنیم و بعد هم همان رهبری که قرار است توسط اینها انتخاب شود، بدانیم توسط ما انتخاب شده، یعنی ما روی فرد منتخب تاثیر داریم و او هم دوباره در انتخاب نهایی تعیینکننده است. مجلس خبرگان می تواند بگوید مجری و مرجع تایید صلاحیت ها جای دیگری باشد قانون مجلس اول که نوشته شد گفتند شورای نگهبان شرایط انتخابات مجلس خبرگان را تعیین کند. بعدش دست خود خبرگان است که بگوید آیا شورای نگهبان برگزارکننده باشد یا جای دیگر باشد؟ *منظورتان حتی تایید صلاحیتهاست؟ از تایید صلاحیت و خیلی کارهای دیگر. *حتی مجری انتخابات؟ حتی مجری انتخابات، یعنی اینها میتوانند بگویند ما میخواهیم یک مجری دیگر باشد، این مورد منع قانونی که ندارد هیچ، اصلاً اختیار دارند و قانونگذار اساسی به آنها این اختیار را داده و تفسیرش هم به عهده خودشان است. فقط در قانون اساسی آمده نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان به عهده شورای نگهبان است یعنی شورای نگهبان طبق اصل 109 بر انتخابات خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و رفراندوم همگانی نظارت میکند. اعضای مجلس خبرگان منع قانونی برای عضویت در احزاب و تشکلها ندارند *یکی از دلایلی که برای کمرنگ شدن انتخابات مجلس خبرگان مطرح میکنند این است که این مجلس خیلی سیاسی نیست، سیاسی به معنای مصطلحی که در فضای سیاسی کشور وجود دارد. حال آنکه به نظر میرسد مجلس خبرگان سیاسیترین مجلس کشورمان است. ترکیب مجلس خبرگان یک ترکیب به شدت سیاسی است، حتی با ملاحظاتی مثل اینکه این افراد معمّم هستند و جزء بزرگان دینی و حوزوی هستند یا اینکه قبول دارید این مجلس یک مجلس کاملاً غیرسیاسی است؟ سیاسی به دو معناست. سیاسی به عنوان کنشگران میدانی سیاسی و احزاب که به این معنی نمیشود گفت مجلس خبرگان سیاسی است. در حال حاضر 88 کرسی مجلس خبرگان و 144 نامزد داریم، یعنی برای هر صندلی، یک و نیم نامزد وجود دارد و این قدرت انتخاب را میگیرد. این تعداد یعنی به طور طبیعی دو سوم این افراد رأی دارند و هستند. این شرایط انتخاب را بسیار کممعنی میکند. * ولی بعضی از اعضای خبرگان عضو احزاب و یا تشکلها هستند. اعضای خبرگان برای عضویت در احزاب و تشکلها منع قانونی ندارند اما شاکله مجلس خبرگان بر این اساس بسته نمیشود. البته چهرههای شاخص سیاسی، تاثیرگذار در فضای سیاسی، صاحبنظر سیاسی و تعیینکننده در مسائل سیاسی عضو مجلس خبرگان هستند و اگر موردی غیر از این باشد خواسته خبرگان محقق نمیشود چراکه قرار است این افراد رهبر عالی کشور را انتخاب کنند. رهبر عالی، در عین حال که عالیترین مقام مذهبی محسوب میشود، بالاترین مقام سیاسی کشور هم هست. از این نظر اعضای مجلس خبرگان باید فهم سیاسی، درک سیاسی و نظر سیاسی داشته باشند تا بتوانند این وظیفه خود را خوب انجام دهند. البته نکتهای وجود دارد که برخی به عنوان اشکال مطرح میکنند، به این ترتیب که آیا همه اعضای خبرگان باید روحانی و فقیه باشند؟ این یک مسئله اساسی است. وقتی سؤال میکنیم چرا؟ میگویند چون شأن رهبر که فقط شأن فقاهتاش نیست. ضمن اینکه شخص فقیه باید واجد شرایطی باشد و از طرفی یک عنصر باید دارای فهم سیاسی-اجتماعی، دارای شجاعت، مدیر، مدبّر، قدرت بر اجرا و مدیریت عالی کشور داشته باشد. تشخیص این ویژگیها صرفاً در اختیار فقها نیست بلکه برخی از این ویژگیها را اتفاقاً دیگرانی که در این عرصهها تجربه دارند، قدرت تشخیص بهتری دارند و برای اینکه انتخاب بهتری صورت بگیرد، ضمن اینکه آن شرط فقاهت و عدالت و غیره سر جایش است، این شروط دیگر را هم باید سایر متخصصان نظر بدهند. مجلس خبرگانی که 50 درصدش را نخبگان تشکیل دهند، اعتماد بیشتری ایجاد می کند این حرف منطقی و عقلایی و درست است و اتفاقاً این برای افکار عمومی هم قناعت بیشتری ایجاد میکند. به عبارت دیگر وقتی افکار عمومی میگوید یک مجلس مثلاً 50 درصدش از فقها تشکیل شده و 50 درصدش از برجستگان و نخبگان در عرصههای دیگر تشکیل شده، احساس میکنند این رهبری که انتخاب شده، واقعاً شایستگی برای این جایگاه را دارد و طبعاً باعث افزایش اعتماد عمومی شده و قدرت و پشتوانه رهبری را افزایش میدهد. اما نکته این است که نمیشود که بر اساس ذوق، فهم، درک و نظر یک جمع این اتفاق در مجلس خبرگان صورت بگیرد، بلکه باید مبتنی بر قانون اتفاق بیافتد. این مورد هم تقریباً جزء قوانین اساسی و حکم قانون مادر را دارد، این جزء قوانین مادر است لذا یا باید در قانون اساسی این تغییر حاصل شود و یا در جای دیگر، اما در هر صورت جزء قوانین مادر است. پورمحمدی: حدس میزدم ردصلاحیت شوم/ وقتی برای هر کرسی خبرگان «یک و نیم» نامزد وجود دارد، قدرت انتخاب را می گیرد/ مته به خشخاش نگذاریم شرایط انتخابات مجلس خبرگان کامل و جامع به عهده نمایندگان این مجلس گذاشته شده است در قانون اساسی ما به این معنی صراحت نداریم اما باز در همان اصل 108 قانون اساسی که مرتبط با مجلس خبرگان رهبری است و یکی، دو اصل دیگر به این قضیه اشاره شده است البته وظایف خاصی بیان نکرده بلکه میگوید تعیین رهبر به عهده مجلس خبرگان رهبری است به این شرط که باید قدرت تشخیص داشته باشند، همچنین در بندهای مذکور گفته شده شرایط این افراد، نحوه انتخاب آنها و وظایف این مجلس به عهده خود خبرگان است و خودشان باید تفسیر کنند. بنابراین شرایط مجلس خبرگان را باید خود اعضا بیان کنند، اگر بگویند که این تعداد فقیه، این تعداد مدیر ، این تعداد حقوقدان، این تعداد نظامی برجسته در مجلس خبرگان حضور داشته باشند که میخواهند شئون نظامی رهبری را همراهی، همکاری و به رهبری کمک کنند، ظاهراً منع قانونی ندارد بلکه میشود گفت دلالت ضمنی هم دارد چون قانونگذار گفته وظایف و یکی از این وظایف این است که شرایط آن انتخاب کامل و جامع به عهده خود خبرگان گذاشته شده است. * خودتان قائل به این شرایط برای مجلس خبرگان هستید؟ بله، من قائل به شرایط مذکور در مجلس خبرگان هستم چراکه به قوام و اتقان این مجلس، خروجی آن و اعتمادسازی افکار عمومی بسیار کمک خواهد کرد. البته منعی هم ندارد اما این بحث باید در خود خبرگان صورت بگیرد چراکه مباحثه فنی حقوقی و تفسیر حقوقی دارد و به این ترتیب نیست که همین جا انجام شود. * این بحث شما در مورد تغییر شرایط اعضای مجلس خبرگان مخالف و موافق هم دارد؟ بله، شنیدم مطرح شده اما از جزئیات آن اطلاع ندارم. به نظرم اصل قانون اساسی مربوط به مجلس خبرگان ظرفیت را برای چنین تصمیمی دارد و این تصمیم به اتقان و استحکام بیشتر این مجلس بسیار کمک میکند. برای اصلاح قانون انتخابات مجلس خبرگان اقدام خواهیم کرد اگر... *شما بحثی راجع به مجلس خبرگان داشتید که باز هم ارجاع داده میشود به آن قانونی که نیاز به اصلاح دارد و اصلاحش هم باید در خود مجلس خبرگان پیگیری شود. اصلاح قانون انتخابات اعضای مجلس خبرگان در برنامههای شخص شما و در حالت کلانتر جامعه روحانیت مبارز است که اگر به مجلس ششم ورود داشته باشید این بحث را پیگیری کنید که حداقل آن اصلاحیه در مجلس ششم کلید بخورد؟ من و برخی از دوستانم همین نظرات را داریم. شنیدهام افراد دیگری که از حوزههای مختلف کاندیدا هستند، این نظرات را دارند. اما در مجموع بله اگر انتخاب شویم و به یک دیدگاه و ذهنیت مشترکی برسیم، تعداد قابل توجهی هم باشیم که زمینه رأیآوری باشد، حتماً در زمینه اصلاح قانون انتخابات مجلس خبرگان اقدام میکنیم. این قضیه جزء ایدههایی است که مفید میدانیم، منع قانونی هم ندارد، خلاف مصلحت هم نیست بلکه مطابق مصلحت و منطق عقلایی است، از اینرو باید پیگیری کنیم، البته اینکه طرح میکنیم معنایش این است که در دستورکارمان قرار دارد و اگر در مجلس خبرگان حضور پیدا کنیم این کار را انجام میدهیم. حدس میزدم ردصلاحیت شوم * با توجه به فضایی که طی چند ماه اخیر در رابطه با انتخابات مجلس خبرگان شاهد بودیم، رد صلاحیت برخی چهرهها نظیر آقای روحانی پیشبینی میشد ولی در گمانهزنیها اسم آقای پورمحمدی نبود، با وقتی خود شما خبر ردصلاحیتتان را شنیدید قطعاً برای شما نیز یک علامت سوالهایی ایجاد شده، بدون روتوش و بدون تعارف آن حس و حالی که بعد از شنیدن خبر رد صلاحیت تان به شما دست داد را برای ما روایت کنید؟ و این موضوع چقدر برای خود شما قابل پیشبینی بود؟ دوره قبل هم که داوطلب انتخابات مجلس خبرگان شدم، دستاندرکاران گزینش و مصاحبه علمی، مباحث علمی را مطرح میکردند، در مقام مواجهه هم به دلیل اینکه آنها داور هستند، میتوانند بگویند نمره کسی کم یا زیاد است، البته فرد اعتراض هم میکند و این دفعه هم همین جور شد. البته من از قبل حدس میزدم که ردصلاحیت شوم چراکه بین امتحان و پاسخ آن، فاصله افتاد. قضیه به این ترتیب بود که ظاهراً آنهایی که قبول شده بودند، دعوت شدند، وقتی بنده دعوت نشدم حدس زدم احتمالاً مورد تایید نیستم. بعد که لیست هم اعلام شد برایم غیرمترقبه نبود، بنابراین طبق روال عادی قانونی من هم اعتراض همراه با مواد قانونی نوشتم، فرستادم و ذکر کردم که نظرم این است در این بررسی دقت کافی نشده لذا تقاضای بررسی مجدد دادم و حالا هر کاری که باید انجام شود. بنابراین پس از مدتی به مصاحبه دیگر علمی دعوت شدم، در آن مصاحبه شرکت کردم و گفتند مورد قبول واقع شدم. در مورد انتخابات مجلس خبرگان دو نظر وجود دارد، یکی اینکه مجلس خبرگان مجلس افراد معمّر، شاخص و وزین است و خیلی جای رقابتها، کشمکشها و آن تبلیغات و هیجان انتخاباتی نیست و خلاف شئونات این مجلس است. همچنین برخی هم میگویند اصلاً ما نباید فضایی ایجاد کنیم که چنین محیطی ایجاد شود. از این جهت نباید تعداد زیادی به میدان این انتخابات بیایند تا رقابتهای آنچنانی بخواهد شکل بگیرد. حالا تحلیلها و حرفها و گمانهزنیها و ملاحظاتی وجود دارد، نمونههایی هم بعضاً گفته شده است. حالا آنچه که در مورد بنده واقعیت دارد، بدون روتوش همین است اما قضاوت برای شما و دیگران است که میتوانید تحلیل کنید چراکه تفاوتهایی در برخی برخوردها مشاهده میشود، شاید زمینه این گمانهزنیها فراهم شده و میشود. در مجموع معتقد هستم که در چنین روابط و رفتار اجتماعی - سیاسی باید خیلی قانونمند عمل کنیم، به این ترتیب که شفاف و قانعکننده باشد در این شرایط هم افکار عمومی و هم افراد و مخاطب مستقیم درگیر توجیه قانونی و منطقی شوند که این قبول یا رد، طبق ضابطهای است و بعد هم نسبت به همه، یکسان انجام میشود. ردصلاحیت ها باید با پذیرش عمومی و اجتماعی همراه شود *رد صلاحیت فردی مانند آقای علوی که به هر حال سوابق او مشخص است یا ردصلاحیت آقای روحانی برای شما به عنوان یک شهروند قابل قبول است؟ در کل، در بحث قضاوت آدم باید از محتوای پرونده دقیق اطلاع داشته باشد، به دلیل اینکه بنده قاضی بودم و میدانم نمیشود بر اساس ظواهر قضاوت کرد و باید آدم محتوای پرونده را دقیق مشاهده کرد و بسیاری از اوقات دیدگاه بیرونی با آنچه که روی پرونده میآید، بسیار متفاوت است. طبعاً قضاوت بسیار سخت است اما در مجموع معتقد به همان جمله قبلی که گفتم، هستم، یعنی این رد و قبولها باید پذیرش اجتماعی یا پذیرش خود فرد را به همراه داشته باشد، اگر واقعاً دلایل رد درست و کافی است از خود فرد خواسته شود و او را قانع کنند که نباید ادامه دهد و خودش انصراف دهد که این معنای بهتری پیدا میکند اما اگر او مقاومت کرد به نحوی اعلام شود که جامعه قانع شود در غیر این صورت تبعاتش، تبعاتی است که جامعه را درگیر سؤال، ابهام و تردیدهایی میکنند که در بسیاری از موارد ضرر آن بسیار بیشتر است. مته به خشخاش گذاشتن ها، تبعات دارد نکته دیگر این است که ما در دو یا سه مورد مته به خشخاش میگذاریم، شاید حق هم با ماست و دقت ما درست هم هست اما تبعاتی که دارد، آثارش از این مته به خشخاش گذاشتن بیشتر است. البته طرف بیاید احتمالاً رأی بیاورد یا نیاورد، اینجا سبک و سنگینیهایی صورت میگیرد که طبیعی است، اما باید از آن طرف منضبط و قانونمدار باشیم. ترسی وجود دارد که این دامنه احراز صلاحیتها خیلی وسیع شود و تبعات این طرف هم کم نباشد. به هر حال این قصه، همیشه قصه بحثانگیزی بوده و محل مناقشه است چراکه اعتقاد دارم این بحث صلاحیت و شرایط بحثی است که باید بازنگری بسیار دقیق، حساب شده و جدی برای مجلس شورای اسلامی، خبرگان و ریاست جمهوری صورت بگیرد و یک بازنگری اقناعی اتفاق بیفتد که افکار عمومی نسبت به این رد و قبولیهای ما باورپذیری بیشتری داشته باشند. حتی این نکته را مشاهده کردیم که خود نمایندگان مجلس هم چون ناظر انتخابات مجلس شورای اسلامی هستند، از همین روشها تقلید میکنند، این روشها یک مقدار مبهم، سؤالبرانگیز و غیرشفاف است. *یکی از دلایلی که به کاهش مشارکت مردم میانجامد و خود شما اشاره کردید، نارضایتیهای مردم و اختلافاتی است که در جامعه وجود دارد، ما در کشور مقاطع مختلفی داشتیم که انشقاقهای سیاسی به وجود آمده، در سال 67 اختلاف بین جامعه روحانیت و مجمع روحانیت، بعدها در سال 76 آن دو قطبی بین اصلاحطلب و اصولگرا، سالهای 84 و 88 به شکل دیگری و در سال 1400 هم نتایج آن انشقاقها را مشاهده کردیم، شما فکر نمیکنید شاید مجلس خبرگانی که آقای پورمحمدی هم عضوش باشد، بتواند در مجلس خبرگان آن جایگاهی را ایجاد کنند (گرچه جزء وظایفش نیست) که راهی برای وحدت ملی و از بین بردن این نقارها و کینههایی که در فضای سیاسی کشور وجود دارد و تبدیل کردن این همه دشمنی سیاسی در بعضی از افرادی که تجلی آن را در رسانهها میبینید؟ اصلاً نوعی همدلی را متصور میبینید؟ آیا فکر میکنید چنین اتفاقی در کشور شدنی است؟ کار و نیاز ضروری و درستی است اما اینکه وظیفه مجلس خبرگان است، خیر، ما که نباید از مجلسی که یک وظایف دیگری داشته باشد انتظارات دیگری داشته باشیم. اما از آن عنوان، جایگاه و آن موقعیت افراد به عنوان شخص حقیقی یک کارهایی برمیآید. به این معنی که اگر به عنوان مثال تعدادی از اعضای مجلس خبرگان نه به اعتبار عضویت در مجلس خبرگان و وظایف خبرگانی بلکه به عنوان شخصیتهای محترمی که مورد اعتماد مردم هستند و از منزلت قانونی بالایی برخوردارند، گروهی تشکیل دهند، با همدیگر تلاش کنند، بین تیپهای مختلف جلساتی بگذارند، رفت و آمد برقرار کنند و توصیههایی کنند. بنابراین میتوانند این نقشآفرینی را داشته باشند، اگر این اتفاق بیفتد کار بسیار خوب و ارزشمندی است اما به عنوان وظیفه مجلس خبرگان، خیر، بلکه از موقعیت خود استفاده کنند. رد و تایید صلاحیت ها باید پذیرش اجتماعی یا پذیرش خود فرد را به همراه داشته باشد، اگر واقعاً دلایل رد درست و کافی است از خود فرد خواسته شود و او را قانع کنند که نباید ادامه دهد و خودش انصراف دهد که این معنای بهتری پیدا میکند اما اگر او مقاومت کرد به نحوی اعلام شود که جامعه قانع شود در غیر این صورت تبعاتش، تبعاتی است که جامعه را درگیر سؤال، ابهام و تردیدهایی میکنند که در بسیاری از موارد ضرر آن بسیار بیشتر است. ماموریت دارم بر روی وحدت میان گروه های اصولگرا کار کنم * اگر خبرگان چنین جمعی را تشکیل ندهد، شما فکر میکنید میتوانید لااقل بین گروههای اصولگرا محور شوید و این وحدت ایجاد شود؟ در حال تلاش هستیم و این ربطی به رفتن به خبرگان و غیرخبرگان ندارد. یکی از وظایف جامعه روحانیت هم همین است و من به عنوان مجری برنامهها و مصوبات جامعه مذکور این مأموریت را دارم که روی وحدت میان گروههای اصولگرا کار کنم و در حال تلاش هستم. طبعاً در یک سطح بالاتر هم در بین جناحهای سیاسی باید این تفکر را حاکم کنیم که با هم رقیب هستیم، دشمن نباشیم، میتوانیم حرفهایمان را به صورت جدی بگوییم، اصرار هم کنیم اما با ایده، با طرح، با دفاع، با توجیه منطقی و در اختیار مردم بودن. مردم هر کدام را پسندیدند و قبول کردند به نظر آنها احترام بگذاریم، کمک کنیم، بعد هم اگر غلط انجام دادند، حرفشان هم نارسا بود، دوباره برگردیم حرفهای خودمان را مطرح کنیم و در یک فضای منطقی دنبال رأیآوری باشیم. به هر حال باید روی این موضوعات فکر کرد و حوصله به خرج داد. خسته نباید شد و مهم این است که به افکار جمعی، گفتگو، مشورت بها دهیم و از فکر جمعی کمک بگیریم. اینکه خداوند در قرآن میفرماید شاورهم فی الامر، توصیه نیست، به تعبیر برخی امر استحبابی نیست، این یک ضرورت مدیریت اجتماعی است، امر هم محسوب میشود اما بسیاری به تعبیری به این میکنند که این یک امر مستحبی و خوب است، خداوند تشویق کرده است. البته بحث فنی آن را در تفسیر و فقه و غیره باید بحث کرد اما واقعیتاش این است که خیر، اینچنین نیست. مدیریت اجتماعی بدون همگرایی، بدون مشورت و بدون استفاده از عقل جمعی موفق نخواهد شد.
موضوع مطلب : علیرضااحسانی نیا, اصلاح طلب, پورمحمدی, ردصلاحیت, اصول گرا چهارشنبه 102 بهمن 25 :: 11:0 صبح :: نویسنده : علیرضا احسانی نیا
سعید حجاریان، تئوریسین طرح تحریمی "مشارکت مشروط" در قبال انتخابات و بانی اصلی تحریم انتخابات که جبهه اصلاحات را نیز به اطاعت از خود واداشت؛ به تازگی در اظهاراتی انتخاباتی پیرامون پساتحریم انتخابات گفته است: اگر زورمان رسید و توانستیم با اصول و برنامه وارد انتخابات شویم، سیاستورزی انتخاباتی میکنیم در غیر این صورت بهصورت تماموقت از صدر تا ذیل، یعنی از بانیان از حذف اراده مردم تا خروجیهای استصواب را نقد فنی و کارشناسی میکنیم. اما ممکن است به نقد کارشناسی هم بسنده نشود. من قبلتر گفتهام میان انتخابات و خیابان منازل زیادی است از جمله نافرمانی مدنی. شکلهای خفیف نافرمانی مدنی میتواند حکومت را سر عقل بیاورد، چون لزوما تصمیمهای سیاستی فعلی برآمده از عقل نیستند. به گزارش فرزانکان امیدوار به نقل از مشرق و اعتمادآنلاین، او همچنین اظهار میکند: در تهران لیست دادن صحیح نبود و جبهه اصلاحات هم کار درستی انجام داد و اطلاعیهای در این رابطه صادر کرد. درباره رای دادن یا ندادن هم معتقدم این کار جنبه شخصی دارد و به صلاحدید افراد بستگی دارد، ولی طبعا اگر شخصی واجد صلاحیت باشد، میتواند بر رای دادن یا رای ندادن مردم تاثیر بگذارد. مثلا تصمیم من برای این انتخابات رای ندادن است حالا اگر چهار نفر من را قبول دارند، به این ترتیب 5 نفر از مشارکتکنندگان کم میشود! ببینید! واقعیت این است رای دادن در انتخابات امسال تفاوت زیادی با رای ندادن ندارد؛ مثل این است که یک تکه کاغذ را داخل جیبهای یک شلوار شش جیب جابهجا کنیم.[1] *سبب خوشوقتی است که آقای حجاریان؛ از پس چندین سال کتمان و عملیات فریب و ضد اطلاعات و غیره اما اینهمه کتوم بودن را طاقت نیاورد و به تحلیل مشرق اذعان کرد که بانیان تحریم از پس تحریم انتخابات به نافرمانی مدنی یا همان "گزینه خیابان" میاندیشند. تحلیلی که بعدها محمدرضا باهنر نیز به آن اشاره کرد اما حجاریان با ادبیاتی شداد و غلاظ به انکار مسئله پرداخت! + دقت شود که حجاریان همچنانکه به تحریم انتخابات صفت مشارکت مشروط را اطلاق کرد؛ اکنون نیز برای گزینه خیابان از عبارت "نافرمانی مدنی" استفاده میکند. و گرنه کیست که نداند نافرمانی مدنی به رفتارهای در پستو اطلاق نمیشود. لذا نمیتوان خشونت خیابانی را در پشت عبارتهایی مثل نافرمانی مدنی پنهان کرد. اعتراف مهم حجاریان ثابت میکند که چرا مقام معظم رهبری درباره مخالفان انتخابات با شدت صحبت کردند و آنها را "مخالف اسلام و نظام" لقب دادند.[2] این اعتراف همچنین نشان میدهد که چرا برخورد تبیینی_امنیتی در قبال تحریم انتخابات و بانیان آن یک ضرورت است؟ ضرورتی که البته در تأخیر قرار دارد. و اما ماجرای دستمال و شلوار شش جیب! آقای حجاریان باید بداند که وضعیت اصلاحطلبان هرگز بدتر از سال 92 نیست که هیچ نامزدی در انتخابات نداشتند فلذا از نامزد نزدیک یعنی شیخ حسن روحانی حمایت کردند. پر واضح است که اکنون به سمت آن سیاست درست نمیروند چون قصد خیابان و عبور از انتقاد کردهاند. درباره کنایه دستمال و شلوار شش جیب هم حجاریان باید این پاسخ را بشنود که نظامیان قدیمی همواره یک دستمال در یکی از جیبهای شلوار نظامی خود نگه میداشتند. اینکه آنها این دستمال را در کدام جیب قرار میدادند لزوما مهم نبود اما چون وجود دستمال از اهمیت بسزایی برخوردار بود نسبت به آن اهتمام وجود داشت. پس حتی در بدترین و سختترین حالتها نیز نمیتوان و نباید از صندوق رأی عبور کرد زیرا همانطور که حجاریان هم بالاخره اذعان کرده است؛ در پسا تحریم انتخابات هیچ چیزی جز "گزینه خیابان" وجود ندارد. گفتنیست، به تازگی 110 تن از اصلاحطلبان نجیب در بیانیهای سرگشاده؛ تئوری تحریم انتخابات را نقد کرده و بر لزوم مشارکت حداکثری مردم در انتخابات تأکید کردهاند.[3] موضوع مطلب : حجاریان, ترور, باهنر, علیرضااحسانی نیا, انتقاد, شورش پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||