شما با اشخاص خاصی روبرو هستید؛ و این کارها را خیلی سختتر میکند. فلان وزیر، یک بخشنامه کلی میدهد و هیچ دغدغهای ندارد. ولی موضوع ایثارگران موضوعی خاص، چندبعدی و فراگیر است...
به گزارش فرزانگان امیوار به نقل از فاش نیوز - چند روزی بیش به سالگرد ورود آزادگان نمانده است و به عنوان آزاده دهساله، تصمیم گرفتم که متنی برایتان بنویسم؛ ولی واقعا حیران ماندهام که از کجا شروع کنم. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، شما امروز وارث کوه عظیمی از مادهها، تبصرهها و بخشنامههای مربوط به ایثارگران هستید که بلاتکلیف مانده و تلنبار شدهاند؛ و از طرفی به روی کاغذ نقش بستهاند؛ و از طرفی بلاتکلیفیشان دل هر ایثارگری را به درد میآورند.
ماده و تبصرههایی که تازه بعد از مدتها کشوقوس متوجه میشوند که یا نقص دارد و یا تمکین نمیکنند. و جالب آن که تغییر و یا اصلاح آن بعد از مدتها به فراموشی سپرده میشود و هنوز به دنیا نیامده میمیرد!
زمانی در عراق از ما بیگاری میکشیدند؛ مانند بردگان قرون وسطی. در زمستان سرد و تابستان گرم، خشت میزدیم، زمین حفر میکردیم، شکنجه میشدیم و دم برنمیآوردیم؛ چرا که اسیر بودیم و در دستان دشمن. گواهی تاریخی این گفتار من گزارش هیئت اعزامی سازمان ملل به اردوگاههای عراق که خودم در آن روز مترجم یک سرهنگ ونزوئلایی بودم؛ و سپس محکومیت رژیم بعثی در رابطه با رفتار بسیار خشن، شکنجه و... با اسرای جنگ در سازمان ملل است.
برادر محترمم، ما در آن شرایط سخت هرگز عزتمان را نفروختیم و هنوز هم عزتمان را نخواهیم فروخت؛ چرا که با خدا معامله کردهایم. ولی ای کاش هر مسئولی که میخواست انتخاب شود، مخصوصا برای بنیاد شهید را، فقط یک روز تا ناحیهی گردن باند یچی میکردند و به تخت میبستند و میگفتند فقط به سقف نگاه کند؛ یا چند روزی در آسایشگاه عزیزان اعصاب و روان بستری شود؛ و یا در اطاقی حبس میکردند و روزی سه بار وحشیانه کتکش میزدند و ظهر فقط نه قاشق برنج به او می دادند و میگفتند حق استفاده از سرویس بهداشتی را فقط یکبار در روز، و آنهم فقط برای چند دقیقه دارید؛ و یا وقتی جوان رشیدش در جلویش راه میرود و دلش غنج میرود و به قد و بالای او فخر میفروشد، به او بگویند خانواده محترم شهدا اینچنین جوانهایی را تقدیم این انقلاب کردهاند؛ تاشاید قدر خانوادههای محترم شهدا و جانبازان عزیز و اسیران در بند بعثیها و ایثارگران را بهتر لمس کند؛ آن هم فقط یک روز؛ و نه سالهای متمادی.
گاهی مسئولی دلش میسوزد و خالصانه میخواهد کاری انجام دهد و به عاقبتبخیری میاندیشد. گاهی مسئولی فقط بخاطر رفع تکلیف، و فقط به دنبال راندمان کار و آمار و ارقام و ژشت مدیریتی است.
من نمیخواهم شما را مقصر تمام مشکلاتی که از مدیران قبلی تا کنون تلنبار شده بدانم. در طول ریاستهای قبلی بنیاد شهید تاکنون این اتفاقات افتاده است و همه آنها به گردن شما نیست؛ هرچند که در زمان جناب مهندس اوحدی گرههایی گشوده شد وبارقهی امیدی در دلها به وجود آمد، ولی برادر عزیزم، از آنجاییکه شما هماکنون در مقام پاسخگویی هستید، این موضوع، انتظارات جامعه ایثارگری را متوجه شما میکند.
شما با اشخاص خاصی روبرو هستید؛ و این کارها را خیلی سختتر میکند. فلان وزیر، یک بخشنامه کلی میدهد و هیچ دغدغهای ندارد. ولی موضوع ایثارگران موضوعی خاص، چندبعدی و فراگیر است. باور کنید با وجود دو فرزند با تحصیلات عالیه و بیکار، بارها به بانک دی برای وام مراجعه کردهام؛ که با جواب سرد مسئولین مواجه شدهام و بعد، وقتی که در یکی از گروههای مجازی گزارش مربوط به وامهای کلان و مدتزمان پرداخت و مبلغ قسط آنها به افرادی خاص توجه کردم، سردرد گرفتم؛ که این مورد بسیار مهم با تمهیداتی که در زمان ریاست شما انجام شد، افشا گردید؛ که باعث خرسندی است.
بعضی از مردم و حتی نزدیکان ما فکر میکنند که سه دانگ این مملکت را به نام ما زدهاند؛ که البته با این همه ماده و تبصرههای بیفایده و دهنپرکن، حق هم دارند. فقط یک مثال میزنم، در رابطه با خودرو قرار شد که جانبازان خودرو وارد کنند. بعد از مدتها انتظار و بروکراسی اداری، بهیکباره مجلس تصویب کرد که هرکسی میتواند خودرو وارد کند؛ یعنی اینکه هیچ تفاوت امتیازی برای جانبازان منظور نمیشود. بعد تصمیم گرفته شد تا تبصرهای اضافه شود که معافیت گمرکی شامل ایثارگران شود. چند ماه از آن وقت میگذرد؟ پس آن همه تبصرهها و ماده واحدهها که قرار بود به این طرح الحاق شود چه شد؟
خدا را شکر که دیگر این واردات خودرو و معافیت گمرکی آن بار مالی به گردن دولت ندارد که بهانهای برای توقف آن باشد. چقدر دیگر باید صبر کرد؟ برادر گرامی و محترمم، چرا کمتر کسی اطلاعرسانی میکند؟ چه کسی باید به این همه سئوالات جامعه ایثارگری جواب بدهد؟ دفاتر بنیاد شهیدها در شهرستانها چیز جدیدی برای ارائه به جامعهی ایثارگری ندارند. نیاز به تحولی اساسی دارند.
موضوعات مربوط به برنامه هفتم توسعهی ایثارگران، غرامت، اشتغال فرزندان، معیشتی، درمان، تجهیزات جانبازان قطععضو، داروهای خاص اعصاب و روان و شیمیایی، مسائل فرهنگی، زیارتی و سیاحتی و... باعث رنجش جانبازان و ایثارگران گردیده است. حداقل به این عزیزان حق بدهید؛ با آنان احساس همدردی کنید؛ حرف بزنید و اطلاعرسانی کنید. حتی از مشکلات و چالشها و محدودیتهایتان با آنها صحبت کنید و مطمئن باشید با صداقت و در سایهی همدلی، همه چیز به وجود میآید.
در خاتمه امیدوارم در آستانهی سالگرد ورود عزیزان آزاده به کشور، نه تنها کام آنها، بلکه به مناسبت این سالگرد، کام تمامی جامعهی جانبازان و ایثارگران و خانواده محترم شهیدان با خبرهای خوش از طرف شما شیرین شود. از شما خواهشمندم که هرازچندگاهی مثل چند روز اخیر در میزگردها با ایثارگران و یا به هر صورت که صلاح میدانید، در موارد مربوط به جامعهی ایثارگران اطلاعرسانی کنید تا از مشکلات الان این عزیزان بیشتر بکاهید.
و من الله التوفیق.
|| داود گودرزی (آزاده دهساله و جانباز 50درصد)