این خط توسط رسانههای مختلف پیگیری شد:

تکرار سناریوی جرس توسط العربیه
* دیگر مشکل، بحث رد صلاحیت خاتمی است؛ تلاش برای زیر فشار گذاشتن نظام و شورای نگهبان برای تایید صلاحیت خاتمی است؛ این کار نیز در هفته گذشته پیگیری شد؛ در یکی از شاخصترین این اقدامات، یادداشت مصطفی تاجزاده برای این موضوع است که ادعا کرده است نظام باید مشایی و خاتمی را تایید صلاحیت کند!
تاجزاده تهدید کرده است اگر خاتمی تایید نشود، مشکلات داخلی و خارجی تداوم و ناامید و انواع بزههای اجتماعی گسترش
خواهد یافت!!! این حرف نیز در راستای همان هزینه دار کردن رد صلاحیت خاتمی برای نظام است
هزینه دار کردن رد صلاحیت خاتمی برای نظام و مایه گذاشتن از مشایی برای انتخابات که همانا حمایت از حرف دل احمدی نژاد است از جمله این موارد است؛ حرفی که این روزها احمدی نژاد نیز مدام تکرار میکند.

تاجزاده مدام تاکید کرده که خلق حماسه نیازمند تایید صلاحیت مشایی و خاتمی است؛ مخصوصا خاتمی؛ البته او توضیح نداده رفتار خاتمی در 4 سال قبل
و عدم پذیرش نظر شورای نگهبان (به عنوان نهاد قانونی اعلام رای) و رهبری، چگونه بر قانون منطبق است؟
تاجزاده میگوید انتخابات حماسی مستلزم تایید صلاحیت همه کسانی است که حاضرند در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنند!!! با این کلام تاجزاده او چگونه میتواند ادعا کند که رفتار خاتمی در چهار سال قبل و عدم پذیرش سازوکارهای قانونی و عدم اعلام پایبندی به شورای نگهبان، با فعالیت در چارچوب قانون اساسی منطبق است؟
* نادیده گرفتن شرطهای خاتمی برای ورود؛ خاتمی پیشتر عنوان کرده بود که شرط ورود اصلاح طلبان و خود وی به انتخابات آزادی زندانیان سیاسی، مخصوصا برداشتن حصر خانگی از موسوی و کروبی است؛ او بارها بر این خواسته پافشاری کرد و این خواسته به عنوان مطالبه جنبش سبز مطرح شد؛ اینها گمان کردند چون نظام به حضور اصلاح طلبان نیاز دارد، پس نظام در برابر خواسته آنها مجبور است کوتاه بیاید؛ تجربه انتخابات مجلس و اداره نظام، نشان داد هم اصلاح طلبانی هستند که چنین پیش شرطی را قبول ندارند و هم اینکه نظام میتواند بدون کسانی که چنین پیش شرطی دارند انتخابات پرشور برگزار کند.

زندانیان سیاسی با نوشتن نامهای به خاتمی خواستند پیش شرط آزادی زندانیان سیاسی را لحاظ نکند؛ این یعنی پذیرش اینکه آنها از خواسته نامعقول خود کوتاه آمده و نباید با زیاده
خواهی با نظام برخورد کنند؛ هرچند که قصد نگارش نامه این است که بگویند ما خودمان را فدای کل
جامعه میکنیم!! نامهای به قصد هموار کردن راه آمدن خاتمی
با این حال سر این عده بی کلاه ماند؛ از این رو خاتمی و جنبش سبز نیاز داشتند تا این بحث به گونهای لاپوشانی شود تا احساس نشود اصلاح طلبان و جنبش سبز با پای خود به دامن نظام برگشتند و نظام هیچ کدام از پیش شرطها را نپذیرفته است؛ به عبارت بهتر در این رقابت و دوئل این جنبش سبزیها بودند که کوتاه آمدند و مجبور شدند پیش شرطهای خود را پس بگیرند و نظام با اقتدار در برابر زیاده خواهی آنان ایستاد.

برگرداندن عقلانیت به نظام توسط خاتمی، سناریویی است که تلاش دارد خاتمی را مطلوب ترین گزینه معرفی کند؛
بخشی از این سناریو را نیز زندانیان سیاسی برعهده گرفته اند
این وظیفه به گردن برخی زندانیان سیاسی افتاد؛ همانها که تا دیروز از عدم انتخابات آزاد سخن میگفتند به خاتمی نامه نوشتند که پیش شرط خود را نادیده بگیرد. اینها سعی داشتند با این روش عنوان کنند که خودشان از خواستهشان کوتاه آمدند حال آنکه باید بپذیرند در برابر اقتدار نظام اسلامی نمیتوان شرط غیر معقول و ناعادلانه گذاشت.
* تلاش برای همه گیر بودن درخواست نامزدی خاتمی؛ اینکه قرار باشد مدام اصلاح طلبان و برخی زندانیان سیاسی خاتمی را دعوت به نامزدی کنند، نمیتواند نه مخاطبان را قانع کند و نه خود خاتمی را؛ خاتمی هم گفته بود توجهی به این سطح از دعوت ندارد؛ از این رو سایت جرس گام دیگری در این مسیر برداشت؛ نامه 110 تن از علما و فضلای حوزه علمیه قم

کلمه تلاش کرده با انتخاب تیتر « علما و فضلای حوزه علمیه قم» این را به مخاطب القا کند که اینها از بزرگان حوزه هستند؛ چون اغلب مخاطبان سراغ اسامی نمیروند؛
اما وقتی سراغ این اسامی میرویم میبینیم هیچ چهره شاخصی میان درخواست
کنندگان نیست و اغلب نیز طلاب عادی هستند
این در حالی است که نام هیچ کدام از علما و فضلای برجسته حوزه ذیل این درخواست نیست؛ و اغلب امضا کنندگان به نظر میرسد طلبههای عادی میباشند؛ از این رو انتخاب تیتر «110 نفر از علما و فضلای حوزه علمیه قم» یک کار رسانهای و پرهیاهوی بدون محتواست.
* تلاش برای موفق نشان دادن خاتمی و هاشمی در برابر آیتالله خامنهای: در این کار تلاش شده است تا با نظر سنجی از مخاطبان به گونهای فضا ترسیم شود که مخاطب به این نتیجه برسد که خاتمی و هاشمی در قیاس با رهبر انقلاب موفقتر بوده اند؛ این سناریو به این شکل طراحی شده است که از مخاطبان سوال شده است که کدامیک از دولتها موفقتر عمل کرده و از منافع ملی بهتر پاسداری کرده اند: دولت آیتالله خامنهای، دولت هاشمی، دولت خاتمی یا دولت احمدی نژاد؟

این نظر سنجی در حالی به این صورت طراحی شده که دولتی به نام دولت آیتالله خامنهای اصلا وجود نداشته است؟ میرحسین موسوی نخست وزیر آیتالله خامنهای بود و وی رئیس دولت محسوب میشد و وزرا را خود میرحسین موسوی انتخاب میکرد
این نظر سنجی در حالی به این صورت طراحی شده که دولتی به نام دولت آیتالله خامنهای اصلا وجود نداشته است؟ میرحسین موسوی نخست وزیر آیتالله خامنهای بود و وی رئیس دولت محسوب میشد و وزرا را خود میرحسین موسوی انتخاب میکرد؛ یعنی دولت میرحسین موسوی نه دولت آیتالله خامنهای؛ تلاش تدوین کنندگان نظرسنجی این است که در نهایت به این نتیجه برسند که دولت خاتمی و هاشمی موفقتر از دولت آیتالله خامنهای بوده است؛ در نتیجه این به ذهن میرسد که خود این اشخاص بهتر از آیتالله خامنهای در اداره کشور عمل میکنند؛ حال آنکه اساس این سوال غلط و حاوی پایههای دروغ است.
*مطرح کردن نام هاشمی در کنار خاتمی: در ادامه این خط تلاش شده است تا از هاشمی نیز غفلت نشود؛ از این رو هرچند همت اصلی آنان آوردن خاتمی است اما از گزینه هاشمی نیز نباید دور شد؛ مطرح کردن این که هاشمی نیز از گزینههای مطلوب اصلاح طلبان است در همین حوزه قرار میگیرد:

بی.بی.سی هاشمی را هم در کنار خاتمی مدام مطرح میکند و از او به عنوان گزینه مطلوب اصلاح طلبان نام میبرد؛
تلاشی در جهت آوردن هاشمی و جذب کامل هاشمی به عنوان اصلاح طلب
در مجموع تلاش این خط بر آن است که نام خاتمی به شدت مطرح و درخواست از وی برای نامزدی همگانی عنوان شود؛ از طرف دیگر رد صلاحیت خاتمی را برای نظام هزینه دار جلوه کنند؛ از طرفی هم زمینه برای ذهنیت سازی تقلب آغاز شود؛ تا اگر خاتمی نیامد عنوان شود که نظام مانع شد؛ اگر خاتمی آمد و رد صلاحیت شد هزینه ایجاد شود؛ و اگر خاتمی آمد و رای نیاورد از هم اکنون عنوان شود که تقلب صورت گرفته است!
5- تلاش برای احیای نام میرحسین موسوی و کروبی
زنده کردن نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی در این ایام، گامی دیگر برای یادآوری اتهام تقلب در سال 88 است؛ یادآوری این مطلب که بازهم ممکن است جمهوری اسلامی برای انتخابات برنامه داشته باشد و در انتخابات تقلب صورت بگیرد؛ البته نه فقط ممکن است که قطعی است.
مطرح کردن یکباره نام میرحسین موسوی باید به گونهای جدید صورت میگرفت که بتوان در کنار آن این بحث به ذهن مخاطب متبادر شود که اینها به تقلب اعتراض کرده بودند؛ و باز هم تقلب صورت خواهد گرفت؛ آن هم نه در آشکار؛ یک راه برای این مطرح کردن انتخاب شد که با دفعات قبل متفاوت باشد: برپایی نمایشگاه آثار نقاشی میرحسین موسوی
بی.بی.سی تلاش کرده تا در عین حال که از نقاشیهای موسوی سخن میگوید، او را به عنوان
چهرهای مظلوم مطرح کند و تقلب را دوباره در اذهان زنده کند
دویچه وله نیز در مسیر احیای نام میرحسین موسوی برای احیای اتهام تقلب گام برداشت
نام کروبی نیز باید به طریق دیگری مطرح میشد؛ دیدار خانواده شهید بهشتی با خانواده کروبی؛ و بعد هم عنوان این مطلب که " مردم " قدردان تلاش های کروبی هستند؛ علاقه به این که این گروهها خود را به جای مردم بگذارند و تصمیم بگیرند زیاد است؛ اگر مردم قدردان این تلاشها هستند، آنها که در 9 دی 88 خواستار محاکمه وی بودند چه کسانی بودند؟ آیا آن جمعیت چند میلیونی مردم نبودند؟

عنوان این مطلب که " مردم " قدردان تلاشهای آقای کروبی هستند، یک جنگ روانی است؛ برای اینکه به مخاطب این را القا کند
که حساب مردم از نظام جداست و آنها حامی کروبی هستند؛ حال آنکه 9 دی 88 پیام دیگری داشت
6- در راستای جنگ روانی
برخی دیگر از اخباری که توسط این رسانهها منتشر میشود اقداماتی در جهت جنگ روانی و اثرگذاریهای نامحسوس بر مخاطبان است. به عنوان نمونه به چند مورد از این اقدامات اشاره میشود؛ اهداف کلی این اقدامات متفرقه نیز در راستای همان اهداف اصلی این رسانهها نسبت به انتخابات است که پیشتر به آن اشاره شد:
*آیتالله خامنهای صفحه ویژه انتخابات راه اندازی کرد! این در حالی است که این خبر مربوط به سایت « www.khamenei.ir » میباشد و ربطی به شخص آیتالله خامنهای ندارد؛ اما بی.بی.سی تلاش کرده تا با این تیتر مخاطب را به سمتی دیگر هدایت کند؛ اینکه ایشان درباره انتخابات قصد دارند اقدامات خاصی انجام دهند و...

انتساب راه اندازی صفحه ویژه در سایت «www.khamenei.ir» به شخص آیتالله خامنهای
*تلاش برای نشان دادن غیر آزاد بودن انتخابات؛ تصویری رادیو زمانه منتشر کرده تا در قالب همان تصویر این هدف را به مخاطب القا کند:
ایستادن یک سرباز با اسلحه در کنار صندوق رای و درحالی که اسلحه خود را نیز به سمت صندوق گرفته؛
رادیو زمانه تلاش کرده با این تصویر، به القای غیرآزاد بودن انتخابات به مخاطب بپردازد
جمعبندی
تلاش شد تا در طول این گزارش خطوط اصلی اهداف این رسانهها مشخص شود؛ به نظر میرسد در روزهای اخیر تلاش برای تخریب شخصیت رهبر معظم انقلاب به بهانهها و انحاء مختلف افزایش یابد؛ بهره بردن از اخبار دروغ نیز مهمترین منبع این تخریبهاست؛ دیگر اینکه زمینه سازی برای ورود خاتمی به انتخابات نیز دنبال میشود؛ اما یک هدف دیگر نیز دنبال میشود: اینکه احمدی نژاد بخواهد اقدامی انتحاری انجام دهد؛ یعنی تشنج در کشور در روزهای پیش از انتخابات. رسانههای بیگانه بیصبرانه منتظر چنین اتفاقی هستند که امید است با هوشیاری رئیس جمهور این امید آنان نقش برآب شود.
ادامه مطلب ...
موضوع مطلب :