پيام
+
[تلگرام]
ميثم مطيعي مداح مشهوري که شعرش در مراسم عيد فطر با حواشي همراه شد شب گذشته در مراسمي با زبان شعر به انتقادات اخير پاسخ داد.
اي دوستان که در صف دوم نشستهايد
وي دوستان که در صف سوم نشستهايد
اي دوستان که در صف چارم به هر دليل
يا اين که جايي از صف پنجم نشستهايد
اي دوستان! شما! نه! شما! پشت نردهها
آري شما که غرق تبسم نشستهايد
اي دوستان که در صف شش، هفت، هشت، نُه
فرقي نميکند صف چندم نشستهايد
ديگر نصيحت صف اول صلاح نيست
اي ناصحان که در دل مردم نشستهايد
*
گويند حرف عقل مگوييد و مشنويد
دندان نهيد روي جگر خاصه روز عيد
وحدتشکن مباش و خيانت مکن دگر
دعوت به کار و خدمت و همت مکن دگر
از کارگر ز دست پر از پينهاش مگو
از دردهاي سينه بيکينهاش مگو
آيينه تظلم پير و جوان مباش
فرياد دادخواهي معدنچيان مباش
آخر چه وقت دم زدن از عدل حيدر است؟
نهجالبلاغه بسته بماند وزينتر است
وحدت شکسته هر که به دشمن زند نهيب
حرمت شکسته هر که ز جرأت برد نصيب
هر شکوه از خيانت دشمن خيانت است
بايد گذاشت تا به ابد دست روي دست
بايد گذاشت تا به ابد دست روي دست
گر پشت پا زدهست به عهدي که بسته است
مداح را چه کار به نقد و نصيحت است؟
مداح، مدح ما کند و بس! کفايت است!
*
کم نيست حرفهاي نگفته هنوز هم
کم نيست دردهاي نهفته هنوز هم
ذاکر شوي نفسنفست وقف هيئت است
وقف صداي مردم و نذر عدالت است
آموختيم امر به معروف با حسين
هر کس حسيني است و فدايي است، «يا حسين»
مدح حسين نقد کژيهاي امت است
مداح نور دشمن تزوير و ظلمت است
هر دم ميان هقهق و حقحق ز حق بگو
چون دعبل و کميت و فرزدق ز حق بگو
مداح اهل بيت زبان نگفتههاست
فرياد او صداي هر آن کس که بيصداست
قند است نقد، تلخ شده کامشان چرا؟
عريان شدهست دشنه دشنامشان چرا؟
تحريمهاي تازه رسيده، به خير باد!
تحريم دادخواهي و تحريم انتقاد!
هرگز نميرويم به ترس از ميانه، ما
مرد شهادتيم چنين فاتحانه ما
اي مردم هميشه مقاوم به يادها!
اي عمر استوار در اين گردبادها!
اي سروهاي در دل تاريخ، سربلند!
اي مردم هميشه غريب و شکوهمند!
تنها اگرچه در دل سنگر رها شويم
ما عهد بستهايم زبان شما شويم
زخم زبان ز دوست و دشمن کشيدهايم
توهين نکردهايم، که توهين شنيدهايم
حاشا در اين مجاهده کوتاه آمدن
يا با فساد ثانيهاي راه آمدن...
رهگذرم
96/8/16
شکار لحظه ها
بح بح
انديشه نگار
بسيار عالي...
در انتظار آفتاب
باز هم مثل شعر قبلي که خوندند عالي و محکم و کوبنده